خاکريز با بولدوزر دشمن
يک بار هم از سنگر من تيراندازي کن
سال 65 در منطقه “قصرشيرين” بودم. در واقع از طرف “تيپ مقداد كرند غرب” به “گردان قائم باختران” مأموريت داشتم. شب اولى كه خط را تحويل گرفتيم هيچ اطلاعى از اين محور نداشتيم. عراق هم مرتب مثل باران آتش مى ريخت. يكى از دوستان كه در فاصله ده مترى من به سوى دشمن تيراندازى مى كرد زخمى شد. صدايم زد كه: فلانى به دادم برس كه مردم. رفتم سنگرش ديدم مجروح شده. شالى كه در گردن داشتم باز كردم و زخمش را بستم. بعد سراغ پاسبخش محور رفتم كه تلفن بزند بيايند او را ببرند عقب. وقتى او را مى بردند به من گفت: اسلحه من اينجاست، تا هوا روشن بشود و من برگردم تو يك بار از سنگر خودت، يك بار هم از سنگر من تيراندازى كن تا مبادا دشمن بفهمد سنگر من خالى است!
خاکريز با بولدوزر دشمن
سال 63 از طرف جهاد استان كرمانشاه به “جزيره مجنون” اعزام شدم و تا اواخر عمليات مرصاد [5/5/67- كرند و اسلام آباد غرب] در جبهه ماندم. روزى يك دستگاه بولدوزر برداشتيم و روى خضر(1) سوار كرده برديم آن طرف “اروندرود”. موقعى كه داشتيم آن را در خشكى پياده مى كرديم با گلوله تانك دشمن منهدم شد. نا اميد مانده بوديم كه چه كنيم. در اين هنگام يكى از برادران آمد و با خوشحالى گفت: يك پارك موتورى عراقيها را اين نزديكيها پيدا كرده ايم كه چند دستگاه بولدوزر هم دارد. انگار خدا دنيا را به ما داده بود. با اين بولدوزرها تمام جاده بصره تا رودخانه را خاكريز زديم. آن شب تا صبح عده اى از بچه ها به شهادت رسيدند.
(1) نوعى جهاز دريايى ساخت نيروهاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى كه براى حمل دستگاهها و وسايل سنگين مورد استفاده قرار مى گرفت.
اضافه کردن نظر
چند نکته:
• نظرات شما پس از بررسی و بازبینی توسط گروه مدیریت برای نمایش در سایت منتشر خواهد شد.
• نظرات تکراری و تبلیغاتی(به جز وبلاگ ها) تائید نمی شوند و امتیازی هم به آنها تعلق نخواهد گرفت.
• در صورتی که نظر شما نیاز به پاسخ دارد، پاسخ خود را در ذیل همان موضوع دنبال فرمایید.