همراه
اومدند در چادر فرماندهي:
- حاجي مياي عکس بگيريم
رفت.
داشتيم مي رفتيم صداش زدن.
- حاجي با ما مياي غذا بخوري.
رفت.
رو موتور بود. يکي دويد طرفش.
- حاجي منو مي رسوني.
سوارش کرد.
کفرم گرفت. بهش گفتم:
«کاوه جون! ناسلامتي تو فرماندهي!»
گفت:
«دوست ندارم از نيروهام جدا باشم. دوست دارم قدم به قدم با اونا باشم ... کجاشو ديدي؟ صبر کن عمليات بشه!»
به جهت ترویج فرهنگ اسلامی و معرفتی ، استفاده از کلیه ابزارها ، قالبها ، مقالات و محتویات چندرسانه ای (صدا و تصویر) به جز برای موارد تجاری بلامانع است .
کپی برداری و حذف کپی رایت از آواتارها، ابزارهای وبلاگی (کد و گرافیک) و قالبهای پایگاه جامع عاشورا شرعا حرام و قابل پیگرد قضایی است.
Copyright © 2014 / 1393 Ashoora.ir
چند نکته:
• نظرات شما پس از بررسی و بازبینی توسط گروه مدیریت برای نمایش در سایت منتشر خواهد شد.
• نظرات تکراری و تبلیغاتی(به جز وبلاگ ها) تائید نمی شوند و امتیازی هم به آنها تعلق نخواهد گرفت.
• در صورتی که نظر شما نیاز به پاسخ دارد، پاسخ خود را در ذیل همان موضوع دنبال فرمایید.