بهانه گيري
خيلي بهانه گيري مي کرد. دختر کوچکم بود؛ هر چه کردم آرام نمي گرفت.
خودم هم دلشوره داشتم، نگران حسن بودم. دخترم هم دائم گريه مي کرد و مي گفت: برويم حرم. بابا آمده حرم.
چاره اي نداشتم او را برداشتم و به حرم رفتم.
سه روزي مي شد که به خاطر بهانه گيري دخترم وضع ما همين طور بود. بعد از ظهر روز سوم، يکي از اقوام به خانه مان آمد و گفت: «عليمرداني زخمي شده.»
ديگر مطمئن بودم که حسن شهيد شده. بعدها متوجه شدم همزمان با بهانه گيري دخترم پيکر شهيد را به مشهد منتقل کرده اند و ما بي خبر بوديم.
به جهت ترویج فرهنگ اسلامی و معرفتی ، استفاده از کلیه ابزارها ، قالبها ، مقالات و محتویات چندرسانه ای (صدا و تصویر) به جز برای موارد تجاری بلامانع است .
کپی برداری و حذف کپی رایت از آواتارها، ابزارهای وبلاگی (کد و گرافیک) و قالبهای پایگاه جامع عاشورا شرعا حرام و قابل پیگرد قضایی است.
Copyright © 2014 / 1393 Ashoora.ir
چند نکته:
• نظرات شما پس از بررسی و بازبینی توسط گروه مدیریت برای نمایش در سایت منتشر خواهد شد.
• نظرات تکراری و تبلیغاتی(به جز وبلاگ ها) تائید نمی شوند و امتیازی هم به آنها تعلق نخواهد گرفت.
• در صورتی که نظر شما نیاز به پاسخ دارد، پاسخ خود را در ذیل همان موضوع دنبال فرمایید.