رنگي از دروغ
باران شديدي شروع به باريدن گرفت. آخر شب بود، داشتيم از خانه ي پدرم بر مي گشتيم. يکي از دوستانش را ديدم؛ بنده خدا ما را به خانه رساند. بعد از ما خداحافظي رو کردم به محمدرضا و گفتم: «کاش اين بنده خدا را تعارف مي کردي، مي آمد توي خانه.»
گفت: «خوشحالم که تعارف نکردم. چون آخر شب است؛ تعارف من زباني بود و من قلباً به علت خستگي راضي نبودم. با اين حساب تعارفم رنگي از دروغ داشت.»
به جهت ترویج فرهنگ اسلامی و معرفتی ، استفاده از کلیه ابزارها ، قالبها ، مقالات و محتویات چندرسانه ای (صدا و تصویر) به جز برای موارد تجاری بلامانع است .
کپی برداری و حذف کپی رایت از آواتارها، ابزارهای وبلاگی (کد و گرافیک) و قالبهای پایگاه جامع عاشورا شرعا حرام و قابل پیگرد قضایی است.
Copyright © 2014 / 1393 Ashoora.ir
چند نکته:
• نظرات شما پس از بررسی و بازبینی توسط گروه مدیریت برای نمایش در سایت منتشر خواهد شد.
• نظرات تکراری و تبلیغاتی(به جز وبلاگ ها) تائید نمی شوند و امتیازی هم به آنها تعلق نخواهد گرفت.
• در صورتی که نظر شما نیاز به پاسخ دارد، پاسخ خود را در ذیل همان موضوع دنبال فرمایید.