پشيمان مي شوي
آمده بود مرخصي. سرنماز بود که صداي آخ شنيدم. نمازش قطع شده، پرسيدم چي شد؟ گفت: چيزي نيست. توي حمام باندهاي خوني بود. نگرانش شدم. فهميدم پايش گلوله خورده، زخمي است، دکتر گفته بايد عمل شود تا يک هفته هم نمي تواني باندش را باز کني. باند را باز کرده بود تا وضو بگيرد. گريه کردم. گفتم: با اين وضع به جبهه مي روي؟
رفيقش که دنبالش آمده بود، گفت: «نگران نباش خواهر. من مواظبشم. با عصبانيت گفتم: اشکالي ندارد. برويد جبهه، ان شاء الله پايت قطع مي شود، خودت پشيمان مي شوي و بر مي گردي. بهم نگاه کرد و گفت: ما براي دادن سر مي رويم. شما ما را از دادن پا مي ترساني؟
هيچ وقت حرفش از يادم نمي رود. دوباره مرا شرمنده کرده بود.
گفت: «خدا کند که جنازه من به دستتان نرسد. دوست ندارم حتي به اندازه ي يک وجب هم که شده، از اين خاک را اشغال کنم. همان طور شد که مي خواست.»
به جهت ترویج فرهنگ اسلامی و معرفتی ، استفاده از کلیه ابزارها ، قالبها ، مقالات و محتویات چندرسانه ای (صدا و تصویر) به جز برای موارد تجاری بلامانع است .
کپی برداری و حذف کپی رایت از آواتارها، ابزارهای وبلاگی (کد و گرافیک) و قالبهای پایگاه جامع عاشورا شرعا حرام و قابل پیگرد قضایی است.
Copyright © 2014 / 1393 Ashoora.ir
چند نکته:
• نظرات شما پس از بررسی و بازبینی توسط گروه مدیریت برای نمایش در سایت منتشر خواهد شد.
• نظرات تکراری و تبلیغاتی(به جز وبلاگ ها) تائید نمی شوند و امتیازی هم به آنها تعلق نخواهد گرفت.
• در صورتی که نظر شما نیاز به پاسخ دارد، پاسخ خود را در ذیل همان موضوع دنبال فرمایید.