بخش اول از سلسله مقالات پیوند غدیر و مهدویت:
دل روشن هر شيعهاي با سخن از غدير، مملو از خاطرات شيرين ميشود . خاطراتي كه شالودهي اعتقاد و پايهي باور او را تشكيل ميدهند .
اما غدير نه فقط يك واقعهي وجد انگيز و نه تنها پيشينهاي شورانگيز است ،بلكه غدير يك گستره است ، يك بستر است ، ميداني است كه همهي زندگي در آن ميگذرد ، جوي است ، فضايي است كه بايد همهي زندگي در آن ميگذرد ، جوي است ، فضايي است كه بايد همهي عمر در آن نقش كشيد و زيست . رمز و روح غدير ميثاق ماندني آن است و مخاطبين خطبهي غدير ، هر مسلمان پيامبر شناسي .و همين است كه اين روز بينظير را « يوم الميثاق المأخوذه » - روز عهد ستانده - نام نهادهاند .
از تك تك آناني كه زير آفتاب بيابان سخن پيامبر به گوششان خورد تا مايي كه قرنها پس از آن آمدهايم ، همه و همه بايد به اين پيمان پاي بند باشيم و اين عهد را بسپاريم و پايش باقي بمانيم . چرا ؟ چون غدير ، تزريق كنندهي يك اعتقاد است ، بينش امام گرايي و مقتداشناسي را غدير ترويج ميكند و وقتي سعادت ابدي بشريت با اين عقيده گره خورده باشد ، آن وقت ارزش غدير بيشتر نمايان خواهد شد.
ابلاغ وظيفهي همه
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله بر اين نكته پاي فشاري نمودند و همهي حاجيان آن صحرا را سفارش كردند به اينكه بايد اين پيمان و پيغام ،زبان به زبان و سينه به سينه جاري شود و اين بيعت ، دست به دست تداوم يابد :
« من آنچه را كه مأمور ابلاغش بودم رساندم تا اينكه حجتي باشد بر هر حاضر و غايب و بر همهي كساني كه حاضرند يا حاضر نيستند ، به دنيا آمدهاند يا نيامدهاند .
فليبلغ الحاضر الغائب و الوالد الولد إلي يوم القيامه(1)
پس تا قيامت حاضران به غايبان و پدران به فرزندان برسانند.»
و اين مهم به وقوع پيوست . واقعيت غدير نسل به نسل انتقال پيدا كرد و اين آگاهي منتشر شد . عليرغم اينكه مردم عملاً به اجراي امر و فرمان غدير تن ندادند ، اما در هر عصري وصي پيامبر ، آشكارا و مورد شناسايي بود . و هم اكنون نيز تكلف جانشيني پيامبر روشن است ، و وصي حي و حاضر ايشان - امام عصرعليه السلام – بر روي خاك قدم ميگذارد ، اگر چه عامهي مردم اين حقيقت را ناديده مي گيرند .
حرف غدير
اما غدير چه حرفي داشت ؟ نبي اكرم صلي الله عليه و آله به دنبال گشودن راهي رو به روي بشريت بود و سخني كه ميگفت از محدودهي زمان و مكان آن روز فراتر مي رفت . ايشان علاوه بر اعلام شخص اميرالمومنين عليه السلام به عنوان جانشين و پيشواي پس از خود ، شأن و جايگاهي خاص را براي آن حضرت و فرزندان ايشان عليهم السلام تبيين فرمودند . اگر چه در آن زمان از فرزندان حضرت امير عليه السلام تنها حسنين عليهما السلام متولد شده بودند . اين شأن ، همان « مولويت » و « سيطره » و « سلطهي » امام بر پيروانش بود .
پيامبر و امام ،اولي به تصرف
قرآن كريم ميفرمايد :
النبي اولي بالمومنين من أنفسهم (2)
پيامبر از مومنان نسبت به خود آنها سزاوارتر است .
خداوندمتعال پيامبر صلي الله عليه و آله را نسبت به مومنان « اولي به تصرف » قرار داده است . يعني پيامبر نسبت به مردم از خود آنها سزاوارتر است و مومنان بايد خواست او را بر ميل خويش ترجيح دهند . گويي همهي داراييهاي اهل ايمان ، اولاً در اختيار رسول خداست و ايشان ميتوانند هر گونه دخالتي در ابعاد مختلف زندگي مومنين داشته باشند . پس پيامبر ، اختياردار ، سرپرست و پدر امت است و سايهي حمايت و تسلط او بر سر پيروانش باقي است و اين مقام پس از ايشان براي همهي ائمهي معصومين عليهم السلام ثابت مي شود .
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله آن روز اولاً اين شهادت را از همهي مردم حاضر گرفتند كه :
اَلست اولي بكم من أنفسكم ؟(3)
پس از اينكه مردم اقرار كردند ، ايشان به همه اعلام فرمودند :
من كنت مولاه فعلي مولاه
اللهم و ال من والاه و عادت من عاداه
وانصر من نصره و اخذل من خذله و اعن من اعانه (4)
هر كس كه من سرور و مولايش بودهام از اين پس علي مولاي اوست .
خدايا ، دوست بدار دوستدارانش را و دشمن بشمار دشمنش را .
يارش را ياري كن و وانهادهاش را واگذار و كمك كارش را يارباش .
معرفي همهي ائمه عليهم السلام به عنوان ولي خدا
افزون بر معرفي اميرالمومنين عليه السلام به عنوان « مولا » ، « صاحب اختيار » و « مالك » مومنين ، ايشان اين مقام را براي بقيهي ائمه عليهم السلام نيز ثابت دانستند و همه ي مسلمانان را بر پذيرفتن آن، مكلف كردند :
اي مردم ! اين آخرين باري است كه در چنين اجتماعي به پا ميايستم ، پس بشنويد و اطاعت كنيد در مقابل امر پروردگارتان سر تسليم فرود آوريد ، چرا كه خداوند عزوجل ، مولا و معبود شما و بعد از خداوند ، رسولش و پيامبرش - كه شما را خطاب كرده - صاحب اختيار شماست . بعد از من علي سرپرست شما و امامتان به امر خداست . و بعد از او امامت در نسل من از فرزندان اوست ...(5)
بيعت ، چگونه ؟
اين اعلام و ابلاغ با بيان صرف پايان نيافت . پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ابتدا پيمان نامهاي را بيان فرمودند تا همهي مردم آن را تكرار كنند.(6) پس از آن دو خيمه بر پا شد . اميرالمومنين و پيامبر اكرم عليهما السلام در آن جلوس فرمودند ، و مردم دسته دسته آمدند و با آن بزرگوار دست بيعت دادند و تبريك و تهنيت گفتند.(7)
اما مايي كه در آن موقعيت نبودهايم و قصهي غدير را شنيدهايم ، چگونه مي توانيم به اين پيمان پاي بند باشيم ؟ اين بيعت را چگونه انجام دهيم ، و اساساً آن را به كه بسپاريم ؟
در مقالات بعدی به این موضوع خواهیم پرداخت ...
پی نوشتها :
(1) احتجاج ،ج 1 ، ص 78.( خطبهي غدير در كتاب احتجاج به طور كامل نقل شده است . از آنجا كه در كتاب اسرار غدير تحقق مفصلي در اين باره آمده ، ما در اين مقال خطبهي غدير را از كتاب فوق نقل ميكنيم .)
(2) سوره احزاب ، آيه 6.
(3) كمال الدين ، ج 2 ، باب 33، ح9 .
(4) همان .
(5) اسرار غدير ، ص 146و 147.
(6) اسرار غدير ، ص 131.
(7) اسرار غدير ، ص 39.
به جهت ترویج فرهنگ اسلامی و معرفتی ، استفاده از کلیه ابزارها ، قالبها ، مقالات و محتویات چندرسانه ای (صدا و تصویر) به جز برای موارد تجاری بلامانع است .
کپی برداری و حذف کپی رایت از آواتارها، ابزارهای وبلاگی (کد و گرافیک) و قالبهای پایگاه جامع عاشورا شرعا حرام و قابل پیگرد قضایی است.
Copyright © 2014 / 1393 Ashoora.ir
چند نکته:
• نظرات شما پس از بررسی و بازبینی توسط گروه مدیریت برای نمایش در سایت منتشر خواهد شد.
• نظرات تکراری و تبلیغاتی(به جز وبلاگ ها) تائید نمی شوند و امتیازی هم به آنها تعلق نخواهد گرفت.
• در صورتی که نظر شما نیاز به پاسخ دارد، پاسخ خود را در ذیل همان موضوع دنبال فرمایید.