«ابوحنيفه» (150 - 80 هـ) معروف به «امام اعظم» امام مذهب حنفي، يکي از مذاهب چهارگانهي اهل سنت دربارهي امام صادق عليهالسلام چنين ميگويد:
«ما رأيت أفقه من جعفر بن محمد لما اقدمه المنصور بعث الي فقال: يا اباحنيفه ان الناس قد افتتنوا بجعفر بن محمد فهييء له من المسائل الشداد فهيأت له اربعين مسألة ثم بعث الي ابوجعفر و هو بالحيرة فاتيته فدخلت عليه و جعفر بن محمد جالس عن يمينه، فلما ابصرت به دخلتني من الهيبة لجعفر بن محمد الصادق ما لم يدخلني لأبي جعفر،...» [1] .
«من هرگز فقيهتر از جعفر بن محمد نديدهام. چون «منصور» خليفهي عباسي به اين حدود آمد، دنبال من فرستاد و گفت: مردم به جعفر بن محمد عليهالسلام علاقمند شدهاند ميل دارم براي او مسائلي که بسيار مشکل باشد، در نظر بگيري. من هم چهل مسأله از مسائل مشکل را جمعآوري کردم بعد منصور که در «حيره» بود، به دنبال من فرستاد و به نزد او رفتم. و داخل مجلس شدم ديدم جعفر بن محمد طرف راست او نشسته است و چون نظرم به او افتاد هيبت جعفر بن محمد عليهالسلام بيش از منصور وجودم را فرا گرفت و سلام کردم. منصور محلي را به من نشان داد نشستم سپس رو به جعفر بن محمد عليهالسلام کرد و گفت: يا اباعبدالله اين مرد «ابوحنيفه» است.
جعفر بن محمد عليهالسلام فرمود: بلي او را ميشناسم. سپس منصور به من گفت: اي ابوحنيفه از مسائلي که داري بر ابوعبدالله عرضه کن من يک يک آن مسائل را طرح کردم و او جواب ميداد و ميگفت: شما در اين مسأله اين طور ميگوئيد و اهل مدينه اين طور و ما اين طور ميگوئيم، در بعضي از مسائل ممکن است تابع شما و در بعضي ديگر نظر اهل مدينه را بپذيريم و احيانا ممکن است مخالف نظر يکي از شما و اهل مدينه يا هر دو شويم. من تمام آن چهل مسأله را طرح کردم و حتي يکي از آنها را بلا جواب نگذارد».
«ثم قال ابوحنيفه: السنا روينا أن أعلم الناس أعلمهم باختلاف الناس»؟
«سپس ابوحنيفه گفت: مگر نه آن است که هر کس به اختلاف آراي مردم آگاهتر است اعلم مردم است؟!».
«ابوحنيفه» ميگويد:
«لو لا السنتان لهلک نعمان»: «اگر آن دو سال نبود، نعمان هلاک ميشد».
«هذا ابوحنيفه و هو من أهل السنة يفتخر و يقول بأفصح لسان لو لا السنتان لهلک نعمان».
«آلوسي» ميگويد: «اين امام اعظم ابوحنيفه است که افتخار ميکند و با زبان فصيح ميگويد: اگر آن دو سالي که در خدمت امام جعفر صادق عليهالسلام نشستم، نبود نعمان بن ثابت - يعني خودش - هلاک ميشد» [2] .
پی نوشت ها:
[1] مناقب ابيحنيفه، للموفق، ج 1، ص 173 - جامع اسانيد ابيحنيفه، ج 1، ص 222 - تذکرة الحفاظ ذهبي، ج 1، ص 157.
[2] التحفة الاثني عشريه، ص 8.