عبارت «وقت معلوم» يک بار در آيه 38 سوره «حجر» و بار ديگر در سوره «ص» آيه 81 به کار رفته است. آن هنگام که ابليس مأمور به سجده بر آدم شد؛ ولي سجده نکرد، خداوند فرمود: «اي ابليس! چه چيز مانع تو از سجده کردن بر مخلوقي که با قدرت خود او را آفريدم گرديد؟ آيا تکبر کردي. يا از برترينها بودي؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش آفريدهاي و او را از گل! فرمود: از آسمانها [و از صفوف فرشتگان] خارج شو که تو رانده درگاه مني! و مسلماً لعنت من بر تو تا روز قيامت خواهد بود. عرض کرد: پروردگار من! مرا تا روزي که انسانها برانگيخته ميشوند، مهلت ده. فرمود تو از مهلت داده شدگاني؛ ولي تا روز و زمان معيني». [1] .
ابليس هنگامي که خود را رانده درگاه خدا ديد و احساس کرد که آفرينش انسان سبب بدبختي او شده، آتش کينه در دلش شعلهور گشت و خواست انتقام خويش را از فرزندان آدم بگيرد.
البته مقصد اصلي خود او بود - نه آدم و نه فرمان خدا - ولي غرور و خودخواهي توأم با لجاجتش اجازه نميداد اين واقعيت را درک کند. از اين رو عرض کرد: پروردگارا! اکنون که چنين است مرا تا روز رستاخيز مهلت ده. اين اجازه گرفتن براي اين بود که به لجاجت، عناد، دشمني و خيره سري خود ادامه دهد!
خداوند هم اين خواسته او را پذيرفت و فرمود: مسلما تو از مهلت يافتگاني؛ ولي نه تا روز مبعوث شدن خلايق در رستاخيز، بلکه تا وقت و زماني معين.
مفسّران در اينکه منظور از «يوم الوقت المعلوم» چه روزي است، احتمالات متعددي دادهاند. برخي آن را پايان اين جهان ميدانند؛ چرا که در آن روز همه موجودات زنده ميميرند، و تنها ذات خداوند ميماند. [2] .
گروهي احتمال دادهاند: منظور از آن روز قيامت است؛ ولي اين احتمال نه با ظاهر آيات مورد بحث ميسازد - که لحن آن نشان ميدهد با تمام خواسته او موافقت نشد - و نه با آيات ديگر قرآن که خبر از مرگ عموم زندگان در پايان اين جهان ميدهد.
اين احتمال نيز وجود دارد که آيه ياد شده، اشاره به زماني باشد که هيچ کس جز خدا نميداند. [3] .
آنچه اين عبارت را در بحث «مهدويّت» وارد ساخته؛ برخي رواياتي است که «يوم الوقت المعلوم» را دوران ظهور حضرت مهديعليه السلام دانسته است.
از وهب بن جميع آزاد شده اسحاق بن عمار نقل شده که گفت: «از حضرت صادقعليه السلام درباره اين گفته ابليس پرسيدم که. پروردگارا پس مرا تا روزي که خلايق برانگيخته شوند، مهلت ده؛ خداوند فرمود: البته تو از مهلت داده شدگاني تا به روز و هنگام معيّن و معلوم» - آن چه روزي خواهد بود؟ فرمود: وقت معلوم روز قيام قائم آل محمد است. هرگاه خداوند او را برانگيزد... ابليس ميآيد، در حالي که بر زانوانش راه ميرود و ميگويد: اي واي از اين روزگار! آن گاه از پيشانياش گرفته شده، گردنش زده ميشود. آن هنگام روز وقت معلوم است که مدت او به پايان ميرسد». [4] .
بعيد نيست مقصود از روايت، اين باشد که با روشن شدن حقايق در عصر ظهور و رشد بسيار بالاي عقلاني انسانها در آن عصر، ديگر مجالي براي اغواي شيطان باقي نخواهد ماند و عملاً خلع سلاح و نابود ميگردد و اين پايان مهلت او است. [5] .
پی نوشت ها:
[1] ص (38)، آيات 81 - 75.
[2] قصص (28)، آيه 88.
[3] تفسير نمونه، ج 19، ص 343.
[4] دلائل الامامة، ص 240.
[5] ر.ک: کمالالدين، ج 2، ص 42، ح 5؛ الثاقب في المناقب، ص 310؛ دلائل الامامة، ص 246؛ اثبات الوصية، ص 15.