در نهجالبلاغة است که حضرت امیر علیهالسّلام فرمود:
سوگند به خدا بنی امیه پیوسته بر مردم ستم کنند تا اینکه هیچ حرامی نماند مگر آنکه آن را حلال کنند و هیچ عهد و پیمانی باقی نگذارند مگر آنکه به ستم آن را میشکنند، به گونهای که هیچ خانهای گِلی و نه خیمهای پشمین (شهر و بیابانها) نماند مگر آنکه ظلم و ستم آنها در آن وارد شده و فساد و تبهکاری آنها آن را فرو گرفته و بدی رفتارشان اهل آن را پراکنده سازد و مردم در آن زمان دو دستهاند: دستهای بر دین خود میگریند و دیگری بر دنیایش، تا آنکه کمک برخی از شما برای دیگری مانند خدمت غلام است به خواجه خود که در حضور او (از ترس) فرمان برد و در غیبت او از او بدگوئی کند، و (علت این مشکلات همان آزمایش خداوند است که معلوم شود) بزرگترین شما هنگام رویاروئی با آشوب و فساد کسی است که حسن ظن او به خداوند بیشتر باشد.
پس اگر خداوند شما را به سلامت گذراند سپاس گذارید و اگر گرفتار شدید صابر و شکیبا باشید، زیرا رستگاری برای اهل تقوی و پرهیزکاران است. [1] .
مختصری از تاریخ حکومت بنی امیه و جنایات آنها
حکومت بنی امیه از خلافت عثمان در سال24 هجری شروع و در سال132 هجری با کشته شدن مروان بن محمد پایان یافت، بنی امیه در قرآن به عنوان شجره ملعونة (درخت ملعون) نام برده شده است. و پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله وسلم در خواب دید که بنی امیه مانند بوزینة بر منبر او جست و خیز میکنند و از این امر غمگین گردید.
و در حدیث است که پیامبراکرم صلی اللّه علیه و آله وسلم فرمود: وقتی پسران عاص (فرزند امیه) به چهل نفر رسند مال خدا را میان خود میگردانند و بندگان خدا را برده خود کنند.
از عثمان و فسادها و ترویج خاندان بنی امیه و حیف و میل بیت المال و تحریفهای زمان او که بگذریم، معاویه است که فساد و بدعت و قتل و جنایت او در کتابهای تاریخ ذکر شده است و ما قبلا اندکی از آن را نقل نمودیم. دیگری یزید پسر معاویه است که سه سال و نه ماه حکومت کرد، که در سال اول سیدالشهداء را با جماعتی از خاندان پیامبر و امیرالمؤمنین و یاران او با وضعی فجیع شهید نمود و نوامیس پیامبر صلی اللّه علیه و آله وسلم را به اسارت گرفت و در شهرها به نمایش گذارد.
و در سال سوم واقعه حره را به پا نمود و در یک یورش به مدینه منوره، قتل عامی عجیب نمودند و ده هزار نفر را کشتند و سپس به نوامیس مردم پرداختند و اموال و زنان مردم مدینه را تا سه روز بر سپاهیان مباح کردند، و کردند از جنایت آنچه کردند و قلم از نگارش آن شرم دارد و به گونهای که هزاران زن از زنا باردار شدند و برخی ده هزار نفر گفتهاند و ایشان را اولاد الحرة مینامیدند، حتی حریم مسجد نبوی از جسارت مصون نماند، مردم متحصن در مسجد را چنان قتل عام کردند که روضه مسجد پر از خون شد و تا قبر رسول صلی اللّه علیه و آله وسلم خون رسید، اسبهای ایشان حرم را آلوده کردند.
و بعد از این جریان در اواخر سلطنت یزید، برای دفع شورش عبدالله بن زبیر، خانه خدا را به آتش کشیدند و دیوارهای آن فرو ریخت. و یکی از احکام اموی عبدالملک بن مروان است که مقداری در مورد او سخن گفتهایم و بعدا در مورد فرماندار جنایت پیشه او حجاج بیشتر سخن خواهم گفت. و دیگر از حکام اموی ولید بن یزید بن عبدالملک است آن مرد بی دین و فاسق و فاجر که حتی به ظواهر اسلام نیز ملتزم نبود، و همواره به شراب خوارگی و انواع بازیها و فسقها مشغول بود، گاهی که خیلی سرحال بود، خود را در حوضی از شراب که آماده کرده بود میانداخت و آنقدر میخورد که کم شدن آن معلوم میشد.
گویند: شبی مست کرد و سوگند یاد کرد که کنیز مست خود را که جنب نیز بود برای نماز جماعت به مسجد فرستد، لباس خود را بر او پوشاند و او را به مسجد فرستاد تا با مردم نماز گزارد.
و او همان گستاخی است که تصمیم گرفت بر بام کعبه مراسم عیاشی به پاکند، روزی به قرآن تفأل زد آیه مبارکه و استفتحوا و خاب کل جبار عنید [2] آمد. ناراحت شد و قرآن را به گوشهای نهاد و آن را آنقدر تیرباران کرد تا پاره پاره شد و اشعاری سرود که مضمون آن این بود: آیا مرا به عنوان ستمگر معاند تهدید میکنی؟ آری من آن ستمگر کینه توزم، وقتی روز قیامت نزد خدایت رفتی بگو: خدایا ولید مرا پاره پاره کرد.
حکایات معاشقه او با زنان بدکاره در تاریخ مستور است. [3] .
آری اینانند همان شجره ملعونه که امیرالمؤمنین علیهالسّلام از آنها در این خطبه سخن گفته و جنایات آنها را اجمالا بیان نموده است. در نهجالبلاغة است که حضرت امیر علیهالسّلام فرمود: (بنی امیه آنقدر بر امور مسلط شوند) تا اینکه گمان کننده گمان میکند دنیا به تسخیر بنی امیه درآمده، سود خود را به آنها میدهد و بر آب صاف و پاکیزه خود فرودشان میآورد (دنیا کاملا به کام آنهاست) و تازیانه و شمشیر آنها (ظلم و ستمشان) از این امت برداشته نمیشود.
با این که این گمان باطل است، و دولت بنی امیه و بهره وری آنها در زندگانی دنیا مانند اندک آبی است که هنوز درست نچشیده تمامی آن را بیرون میاندازند.
و در خطبه دیگر فرمود
بنی امیه را مهلتی و میدان فرصتی است (اسب سلطنت را) در آن جولان میدهند و چون در خلاف میان آنها اختلاف و زد و خورد افتاد، کفتارها آنها را فریب داده و بر آنها تسلط یابند.
مسعودی مدت حکومت بنی امیه را هزار ماه، معادل هشتاد و سه سال و چهار ماه تمام میداند همچنان که در روایتی آمده است چون پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله در خواب دید بنی امیه چون بوزینهگان بر منبرش جست و خیز میکنند، ناراحت شد، خداوند سوره مبارکه قدر را فرستاد که در آن فرمود: «لیلة القدر خیر من الف شهر؛ شب قدر از هزار ماه برتر است.» [14] .
شارح نهجالبلاغة گوید: این که حضرت، ابومسلم را به کفتار تشبیه کرد، خبر صریحی است از غیب، زیرا انقراض بنی امیه به دست ابومسلم و او در اول کار خود عاجزترین و فقیرترین مردم بوده است. [5] .
پی نوشت ها:
[1] نهجالبلاغه.
[2] ابراهیم: 15.
[3] تتمة المنتهی.
[4] تتمة المنتهی.
[5] شرح نهجالبلاغة ابنابیالحدید.