میگویند: روزی حسن بن عبدالله زاهد خدمت امام کاظم علیهالسلام رسید و پرسید: «امروز امام و راهنما کیست؟» امام کاظم علیهالسلام فرمود: «اگر به تو بگویم آیا قبول خواهی کرد.»
گفت: «بلی.» پس امام کاظم علیهالسلام اشاره به خود کرد. او گفت: «خواهشمندم دلیلی که موجب اطمینان قلب شود بیاورید.» حضرت اشاره به درختی کرد و فرمود: «بطرف آن درخت برو و بگو موسی بن جعفر تو را طلبیده است.» چون او پیام امام کاظم علیهالسلام را به آن درخت رساند، فوراً درخت راهی شد و با سرعت تمام خود را به خدمت امام کاظم علیهالسلام رسانید و در برابر آن حضرت قرار گرفت. دو مرتبه امر شد که آن درخت برود و بر سر جای خود قرار گیرد. پس آن درخت باز به فرموده امام کاظم علیهالسلام عمل نمود و به سر جای خود برگشت و در آنجا قرار گرفت. چون حسن بن عبدالله این معجزه شگفتانگیز را مشاهده نمود، ایمان آورد و با اعتقاد درست از دنیا رفت. [1] .
پی نوشت ها:
[1] حدیقة الشیعه.
منبع: حدیث اهلبیت: عجایب و معجزات شگفت انگیزی از امام کاظم؛ واحد تحقیقاتی گل نرگس، شاکر چاپ اول 1386.