برادر شهيد دانشآموز: خسرو در شهادت از ما سبقت گرفت
برادر شهيد دانشآموز «خسرو آرمين» گفت: ما 3 برادر براي شهادت با هم مسابقه داشتيم كه خسرو از ما سبقت گرفت.
سهراب آرمين برادر شهيد دانشآموز «خسرو آرمين» با بيان خاطراتي از حضور وي در جبهه، اظهار داشت: يكي از شبها كه نزديك عمليات «كربلاي 5 » بود، ما 3 برادر به همراه سردار رضا شاهويسي در سنگر نشسته بوديم كه شهيد بهمن آرمين برادر بزرگترمان، بحث شهادت را مطرح كرد.
وي ادامه داد: شهيد بهمن از سردار شاهويسي سؤال كرد كه بين ما 3 برادر، چه كسي زودتر شهيد ميشود؛ بنده گفتم «به احتمال زياد من از همه زودتر شهيد ميشوم، چون فيلمبردار هستم و تمام حواسم به فيلمبرداري است و خطر بيشتري مرا تهديد ميكند».
برادر شهيد دانشآموز «خسرو آرمين» افزود: خسرو گفت «بنده چون در گردان هستم و خطشكني ميكنم، زودتر شهيد ميشوم».
وي خاطرنشان كرد: بهمن گفت «اينها همه درست ولي چون من بزرگترم و قبل از عمليات براي شناسايي بين دشمنان ميروم زودتر شهيد ميشوم»؛ آن شب را با اين بحث گذرانديم تا اينكه بعد از 15 روز من مجروح شدم.
آرمين اضافه كرد: 2 ماه بعد خسرو به شهادت رسيد و 2 سال بعد بهمن به درجه رفيع شهادت نائل شد.
شهيد 17 ساله در مراسمهاي مذهبي پيشقدم بود
دوست شهيد دانشآموز «خسرو آرمين» گفت: شهيد 17 ساله در مراسم مذهبي پيشقدم بود كه از اين مسير به مقام شهادت دست يافت.
امير محمدي دوست شهيد دانشآموز «خسرو آرمين» با بيان خاطراتي از دوران دانشآموزي وي، اظهار داشت: آشنايي من با شهيد خسرو از سال 1360 با عضويت وي در كتابخانه انجمن اسلامي شاطرآباد آغاز شد.
وي ادامه داد: خسرو در اكثر مراسم انجمن اسلامي از قبيل دعاي كميل شبهاي جمعه و مراسمهاي ايام محرم حضور فعالي داشت.
محمدي بيان داشت: علاوه بر اين فعاليتها، در سال 63 كه بنده كارمند كميته امداد كرمانشاه بودم، خسرو از من تقاضا كرد در كميته امداد امام خميني (ره) جهت فراگيري و استفاده از ماشين تايپ به عنوان كارآموز تايپيست حضور يابد.
وي افزود: بنده در سال 64 به جبهه عزيمت كردم و پس از مجروحيت در منطقه عملياتي به بيمارستان طالقاني كرمانشاه منتقل شدم؛ روز نخست كه در بيمارستان بودم، خسرو به عيادتم آمد و شب را در اتاق براي پرستاري در كنارم بود.
دوست شهيد دانش آموز «خسرو آرمين» بيان داشت: شهيد خسرو با صحبتهاي طنزآميز سعي ميكرد مرا بخنداند تا ناراحتي و درد مجروحيت را فراموش كنم.
وي افزود: شهيد خسرو در همان سال قصد عزيمت به جبهه را كرد و با تواضع از بنده خواست تا فرم معرف بسيج را تكميل كنم. سپس راهي جبهه شد و در عمليات «والفجر 9 » به شهادت رسيد.
همرزم شهيد دانشآموز: شهيد 17ساله با گذشت خود سرما را به جان خريد
همرزم شهيد دانشآموز «خسرو آرمين» گفت: در سرماي شديد ارتفاعات سليمانيه عراق با كمبود كيسه خواب مواجه شديم؛ شهيد 17 ساله با گذشت، سرما را به جان خريد.
حجتالله قاسمي همرزم شهيد دانشآموز «خسرو آرمين» با بيان خاطراتي از حضور وي در جبهه، اظهار داشت: زماني كه عمليات «والفجر 9» لو رفت و متوقف شد، ما در ارتفاعات سليمانيه و در خاك عراق بوديم؛ برف با عمق زيادي همه جا را پوشانده بود.
وي ادامه داد: فرمانده براي رزمندگان كيسه خواب فرستاده بود؛ خسرو كيسه خوابها را بين رزمندگان توزيع كرد؛ وقتي برگشت، مات زده گفت « 2 كيسه خواب كم است».
همرزم شهيد دانشآموز «خسرو آرمين» بيان داشت: در سرماي شديد كمي نشستيم ولي فايدهاي نداشت؛ به بيرون از سنگر رفتيم تا صبح قدم زديم تا كمتر سرما را احساس كنيم؛ 2 قطعه سنگ در آنجا بود؛ در كنار آن نشستيم و متوجه نشديم كه چه زماني خوابمان برد.
وي اظهار داشت: نزديكي صبح ناگهان خمپارهاي به اطراف ما اصابت كرد و ما از خواب بيدار شديم؛ كاملاً يخزده بوديم؛ با تلاش فراوان توانستم خود را روي زمين بيندازم؛ با غلطيدن روي زمين كمي به خودم آمدم؛ خسرو با صداي من بيدار شد؛ اگر صداي خمپاره بيدارم نميكرد، هر 2 نفرمان در آنجا شهيد ميشديم.
قاسمي افزود: شب بعد، عمليات شروع شد؛ خسرو چهارمين نفر بعد از من بود؛ سعي ميكرديم از زير سنگر عراقيها به پشت مواضع دشمن برسيم و همين طور هم شد؛ هنگام عبور از زير سنگر عراقيها ناگهان پيرمردي كه همراه ما بود، سرفه كرد و عراقيها زير سنگرها را به گلوله بستند.
وي ادامه داد: كماندوهاي عراقي به شهيد خسرو پاتك زدند؛ به يكي از نوجوانان گفتم كه حواستان به عراقيها باشد كه در حال آمدن هستند، جلوي آنها را بگيرند؛ اين 2 نفر آرپيجي به وسط 20 زره پوش عراقي زده و آنها را ساقط كردند.
همرزم شهيد دانشآموز «خسرو آرمين» تصريح كرد: قبل از اينكه جلوي عمليات گرفته شود، خمپارهاي به جلوي صورتم اصابت كرد و از ناحيه چشم و سر جراحت سختي را متحمل شدم؛ آخرين بار همان جا شهيد 17 ساله را ديدم.
وي خاطرنشان كرد: عراقيها همان ارتفاع را با خمپاره زده و از همان جا وارد شدند؛ شهيد خسرو به همراه نوجوان بزرگمرد در همان ارتفاعات تنها و غريب به شهادت رسيدند.
وصيتنامه شهيد 17 ساله: خدا ضربه زنندگان به انقلاب را نابود كند
در وصيتنامه شهيد دانشآموز «خسرو آرمين» آمده است: اميدوارم آنان كه ميخواهند به اين انقلاب ضربه بزنند اگر قابل هدايتند كه هدايت شوند و اگر نيستند، خدا نابودشان بگرداند. شهيد دانشآموز «خسرو آرمين» در وصيتنامه خود آورده است:
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انا اليه راجعون
شهادت ارثي است كه از دنيا به دست ما رسيده است.
با درود به رهبر كبير انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران و سلامي گرم نثار ارواح طيبه شهداي كربلاي حسيني (ع) تا كربلاي خميني (ره).
اينجانب حقير خسرو آرمين وصيتنامه خود را به خانوادههاي امت و امام خميني (ره) تقديم ميكنم.
نخستين مطلب قابل ذكر، كشته شدن در راهي است كه ما انتخاب كردهايم. قرآن كريم ميفرمايد «آنان كه در راه ما كوشش ميكنند ما راههاي خود را به آنها مينمايانيم».
پس شهدا پاداش خويش را از خداوند باري تعالي و بزرگ مرتبه خواهند گرفت و كساني كه به خاطر پياده كردن اسلام و حفظ ناموس و جلوگيري از ظلم و برپا كردن حق ميجنگند، واقعاً رستگار شده و در عالم غيب با شهداي كربلا همراه خواهند شد. هيچ چيز براي ما با ارزشتر از ديدن امام حسين (ع) و ائمه اطهار (ع) نيست.
امام خميني (ره) عزيز، اي نجاتدهنده انسانها و اي الگوي هميشه پيروز اسلام. اميدوارم هميشه در پناه و زير سايه بقيةالله الاعظم (عج)، منجي حق و عدالت و خورشيد عالم بشريت، حضرت مهدي (عج) باشيد و از طريق دستورات به هدايت انسانهاي در خواب غفلت بپردازيد.
اميدوارم آنان كه ميخواهند به اين انقلاب ضربه بزنند اگر قابل هدايتند كه هدايت و اگر نيستند، خدا نابودشان بگرداند.
اي امت شهيد پرور، شما نخستين لشكر امام زمان (عج) و از سربازان منتظر مهدي موعود (عج) بوده و خواهيد بود. اميد فتح و ظفر را براي شما در پيكار رزمندگان اسلام خواستارم.
پدر و مادر عزيز از شما حلاليت ميطلبم و از شما ميخواهم كه هميشه در انجام فرايض و واجبات خويش پيشرو و زيرنظر رهنمودهاي امام خميني (ره) عزيز به زندگي ادامه دهيد و هيچ ناراحت نباشيد زيرا خداوند هر چه بخواهد در هر كجا كه باشد و هر كسي كه باشد را در هر لباسي اگر دوست داشته باشد، پيش خود ميبرد.
برادرم علياكبرها و علياصغرها از شما ميخواهم كه نگذاريد دشمنان بفهمند كه شما ناراحتيد و صحنه نبرد را هر كجا كه بوديد ترك نكنيد.
خواهر عزيزم، اميدوارم زينب وار با حجاب خويش بتواني مشت محكمي به دهان ياوهگويان شرق و غرب بزني و اميدوارم كه هميشه در همه مسائل جسور و پايدار باشي.
در ضمن از برادران انجمن اسلامي شاطرآباد حلاليت بطلبيد و اميدوارم كه هميشه در پناه اسلام بتوانند جوانها را در كشتي اسلامي جاي دهند. در آخر از همه بستگان حلاليت بطلبيد و فقط التماس دعا چون محتاج دعا هستم.
والسلام علي من التبع الهدي