در جنوب دشمن منطقه را با خمپاره و توپ و تير مستقيم مي زد. يك لحظه هم امان نمي دادكه از سنگرها بيرون بياييم . با هم مشورت كرديم. طرحي ريختيم كه آتش دشمن را كمتر كند تا متوجه تحرك و جا به جايي آن ها بشويم و لااقل به اسارت درنياييم . يكي از دوستان كه بعداً مفقود شدگفت:" بچه ها هر كسي آيينه دارد به من بدهد." آيينه ها را گرفت و دو تا لوله پيدا كرد، يكي از آيينه ها را بالاي لوله به صورت منحني قرار داد و ديگري را موازي آن پايين لوله گذاشت وگفت حالا با اين دوربين مي توانيم تحرك دشمن را ببينيم. بچه ها پرسيدند چطور اين كار ممكن است؟گفت: اگر سر لوله را از سنگر بيرون ببريم چون آيينه ها موازي هم قرار دارند، آيينۀ بالا هر تصويري را كه روي آن نقش ببندد، عيناً به آيينۀ پايين منتقل مي كند و خيلي واضح مي توان بيرون را ديد . اين فكر خيلي مورد توجه قرار گرفت و كمك بزرگي به ما كرد.