گروهي از بچه هاي گردان كه براي گشت رفته بودند، در بازگشت راه مقر را گم كردند. با بي سيم با فرمانده تماس گرفتند و راهنمايي خواستند، فرمانده گفت:"ما منور مي زنيم به سمت نور آن حركت كنيد". بعد از چند لحظه منوري زده شد، اما منور ديگري نيز در همان لحظه از جهت مقابل زده مي شد. بچه ها دوباره تماس گرفتند و گزارش كردند. فرمانده تصور كرد خمپارۀ دشمن اتفاقي زده شده است . فرمانده گفت دوباره منور بزنند باز همان قضيه تكرار شد . فرمانده متوجه شد كه دشمن روي خط بي سيم داشت به نيروهايي كه راه را گم كرده بودند گفت:" ما حالا يك منور ديگر مي زنيم ، شما به همين سمت بياييد" ولي به محض اين كه عراقي ها منور زدند به بچه ها خبر دادند كه نقطۀ مقابل نور حركت كنند. چون ما اصلاً منوري نزديم و به اين طريق تلاش دشمن خنثي و بچه ها نجات پيدا كردند.