در روايات آمده است: روز قيامت بسياري از اعمالي که انسان در دنيا انجام داده، در نامه اعمال خويش مشاهده نميکند؛ مثلا ميبيند خمسي که پرداخته يا نماز و روزهاي که به جا آورده در نامه اعمالش ثبت نشده، و اين مطلب را زماني در مييابد که بيشترين احتياج را به اين اعمال دارد. تصور کنيد شخصي تصميم بگيرد در مسافرت فقط پول با خود ببرد؛ چرا که غذا و ديگر لوازم سفر را ميشود با پول تهيه کرد، اما وقتي به مقصد ميرسد متوجه ميشود پولهايش را نياورده يا گم کرده است؛ از سوي ديگر نه کسي را ميشناسد و نه جايي را بلد است. چنين مسافري چه حالي پيدا ميکند؟ چه خوب است انسان کمي به عقب برگردد و اعمال و واجبات خود را از نو ياد بگيرد. اگر مقلد است رساله عمليه را ببيند و اگر مجتهد است ادله را بازبيني نمايد. مرحوم شيخ عبدالرحيم قمي ميفرمودند: نکند علم عالم، علم سينه به سينه [ يعني بدون پژوهش و بازبيني ادله] باشد.
اگر دقت و تأمل به خرج دهيم چه بسا معلوم شود که اشتباهات زيادي در آموختههايمان وجود دارد. بارها در قرآن کريم آمده است: «أفلا يتدبرون [1] ؛ آيا انديشه نميکنند؟» براي مثال بسياري از ما گمان ميکنيم که در برابر خطاهاي خانواده و بستگانمان وظيفهاي جز امر به معروف، آن هم به صورت زباني، نداريم؛ حال آن که خداي متعال ميفرمايد: «قوا أنفسکم و أهليکم نارا وقودها الناس و الحجارة [2] ؛ خودتان و کسانتان را از آتشي که سوخت آن مردم و سنگها است حفظ کنيد». در جاهاي گوناگون قرآن آمده است که بايد امر به معروف کرد، اما آيا صرف امر به معروف و نهي از منکر کافي است. قرآن درباره کساني که تحت تکفل انسان هستند، نگفته امر به معروف و نهي از منکر کنيد، بلکه فرموده: «قوا»؛ کاري کنيد که اينها خوب شوند. قسمتي از اين هدف با امر به معروف و نهي از منکر به دست ميآيد، اما قسمت ديگر با عمل کردن تأمين ميشود. بايد خود انسان عمل کند و با عمل الگوي کوچکترها باشد. اگر خود انسان دروغ نگويد اهل خانه نيز راستگويي را از او ياد ميگيرند. شکي نيست که خداوند در حد قدرت انسان از او توقع دارد تا خود را از آتش جهنم دور سازد، اما از آن طرف قدرت کوشش کردن را نيز به انسان عطا کرده است.
مؤمن بايد پشت کار را از کاسبها ياد بگيرد. اگر صبح، اول وقت از يک کاسب بپرسند: آيا ميداني که امروز ضرر ميکني يا سود ميبري؟ ميگويد: نه نميدانم. ممکن است ضرر کنم. اگر بپرسند: حال که احتمال ضرر هست چرا به دنبال کسب ميروي؟ ميگويد: چارهاي جز اين نيست، يک روز ضرر ميکنم و روز ديگر سود ميکنم. بارها کساني به خود من مراجعه کرده و گفتهاند: کاسب هستيم و مثلا هشت سالي سود نبرده بوديم، اما امسال سود خوبي کردهايم و ميخواهيم خمس بدهيم. ممکن است شخصي با يک بار گفتن و ده بار گفتن اثري در فرزند خود نبيند، اما بايد به اميد اين که روزي اين گفتنها به عمل تبديل شود هم چنان ادامه دهد. در کتابهاي حوزه تعبير معروفي هست مبني بر اين که «ما من عام الا و قد خص؛ هيچ عامي نيست مگر آن که استثنايي داشته باشد». در کتاب معالم [3] آمده است که خود اين عام نيز تخصيص خورده است؛ چرا که عامهايي وجود دارد که تخصيص نخوردهاند؛ مثل: «ان الله علي کل شيء قدير [4] ؛ و خدا بر همه چيز توانا است». اين عامي است که تخصيص نخورده و قدرت الهي مافوق همه چيز است. خداوند بر همه موجودات قدرت دارد و چيزي نيست که از دايره قدرت او بيرون باشد. در اين فقره از رساله حضرت ميفرمايند: هيچ کس راهي به جز عبادت و طاعت ندارد، و بعد در ادامه براي تأکيد بيشتر، موجودات و الا مرتبهاي همچون نبي و ولي را نيز مشمول اين حکم عام دانستهاند. اين فرمايش امام نيز از آن دسته عموماتي است که تخصيص نخورده است.
پی نوشت ها:
[1] نساء، آيه 82؛ محمد، آيه 24.
[2] تحريم، آيه 6.
[3] يکي از کتابهاي درسي حوزههاي علميه که موضوع آن علم اصول است و طلاب علوم ديني به عنوان اولين کتاب درسي اصول، آن را ميخوانند.
[4] بقره، آيات 20 و 106؛ و نيز جاهاي ديگر.