ابنقتیبه در عیون آورده: دو نفر بر سر یک کودک با هم نزاع مینمودند. هر کدام از آنان کودک را از خود میخواند، خصومت به نزد عمر بردند، عمر از مادر کودک سوال نمود، او گفت: هر دوی آنها با فاصله یک حیض با من مباشرت نمودهاند، عمر دو نفر قیافه شناس را طلبید، یکی از آن دو گفت: آشکار بگویم یا پنهان؟ کودک از هر دوی آنهاست. عمر چنان او را زد که نقش بر زمین گردید، و سپس از دیگری پرسش کرد، دومی هم مانند اول اظهار نظر نمود. عمر گفت: من نمیدانستم چنین چیزی امکان پذیر است، ولی میدانستم که چند سگ نر با یک ماده سگ جمع شده، هر تولهای از او به یک نر مربوط میشود. [1] .
نکته:
عجبا از این اجتهاد و استکشاف حکم! پس بنابر آنچه که عمر استنباط نموده، تعدد ازدواج بلا مانع خواهد بود!
پی نوشت ها:
[1] عیون، ج 4، ص 69.