بردهای بر مولا شورید و او را گرفت و ادعا میکرد که او مولا، و مولا برده اوست.
هرچه کردند تا با نصیحت و سوگند و تهدید دست از ادعا بردارد فایدهای نداشت
هردو ادعا داشتند مولا هستند و برده نمیباشند.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بااستفاده از علم روانشناسی این مشکل را حلّ کرد،
آنها را روبه دیوار نگهداشت که سر بر دیوار گذارند،
و ناگهان (با یک صحنه سازی) به قنبر فرمود:
شمشیر از نیام برکش.
قنبر گفت: آمادهام.
حضرت فرمود:
گردن غلام را بزن.
در این هنگام آن کس که غلام بود بیاختیار خود را کنار کشید و دعوا برطرف شد. [1] .
پی نوشت ها:
[1] خصائص الائمة، شریف رضی، ص86 - و مناقب ابن شهر آشوب، ج2، ص380 - و وسائل الشیعه، ج3، ص442 - و ثمرات الانوار، ص108 - و فروع کافی.