محمد فرزند حسام الدين معروف به «ابنحسام» از شاعران قصيده سرا و مديحه پرداز، در اواخر قرن هشتم در دهکدهي خوسف از قراي بيرجند ولادت يافت. و از راه زراعت کسب معاش ميکرد. ديوان اشعار و خاوران نامهي او 22 هزار بيت دارد. ابنحسام به سال 875 ه. ق وفات يافته و در خوسف مدفون است.
دلم شکسته و مجروح و مبتلاي حسين
طواف کرد شبي گرد کربلاي حسين
طراز طرهي مشکين عنبر افشانش
خضاب کرد به خون، خصم بيوفاي حسين
قدر چو واقعهي کربلا مشاهده کرد
ز چشم چشمهي خون راند بر قضاي حسين
نشسته بر سر خاکستر آفتاب مقيم
کبود پوش به سوگ از پي عزاي حسين
جمال روشن خورشيد را غبار گرفت
که در غبار نهان شد مه لقاي حسين
به روز واقعه اي ظالم خدا ناترس
بيا ببين که چها کردهاي به جاي حسين
خداي قاضي و پيغمبر از تو ناخشنود
چگونه ميدهي انصاف ماجراي حسين
حسين، جان گرامي فداي امت کرد
سزاست امت اگر جان کند فداي حسين
به روز حشر ببيني به دست پيغمبر
کليد گنج شفاعت به خونبهاي حسين
غبار گرد مناهي به دامنش نرسد
ز عصمت گهر پاک پارساي حسين
سحاب، قطرهي باران، حسين، سر بخشيد
عطاي ابر کجا و کجا عطاي حسين؟
گر رضاي خدا و رسول ميطلبي
متاب روي ارادت تو از رضاي حسين
به باغ منقبت آل مصطفي امروز
منم چو بلبل خوشخوان، سخنسراي حسين
خموش «ابنحسام» اين سخن نه لايق توست
ستايش تو کجا و کجا ثناي حسين؟
مهيمنا، به دعايي که خواند پيغمبر
که ياد کرد در او صفوت و صفاي حسين
کز آفتاب قيامت مرا پناهي ده
به زير سايهي دامن کش لواي حسين