اماميّه، نام عمومي فرقههايي است که به امامت بلافصل علي بن ابيطالبعليه السلام و فرزندان او معتقدند. [1] .
از ديدگاه آنان، جهان از امام تهي نتواند بود و منتظر خروج واپسين امام هستند که در آخِرُالزّمان ظهور ميکند و جهان را پس از آنکه پر از ستم و بيداد شده، مالامال از عدل و داد ميفرمايد.
«امام» (از ريشه امّ) به معناي قصد کردن است و «امام» کسي است که مقتدا و پيشواي ديگران باشد. به قافله سالار نيز امام گويند. [2] .
در قران کريم به معناي راهنما و دليل و... آمده است. پيش نماز را نيز امام گويند و به اين معنا نخستين امام مسلمين حضرت ختمي مرتبت بود و پس از وي پيشوايي و پيش نمازي به جانشينان او رسيد. [3] .
«امامت» در شيعه رياست عامّه مسلمانان در امور دين و دنيا و نيابت از پيامبرصلي الله عليه وآله است. عقلاً واجب است که پيغمبر براي خود جانشيني تعيين کند؛ زيرا امامت «لطف خداوند» بر بشر است و اگر براي مردمان پيشواي عادلي باشد که از او اطاعت کنند تا حق مظلوم را از ظالم بستاند و ستمگران را از بيداد و ستم باز دارد و مردم را به صلاح و سداد آورد؛ موجب خير دنيا و آخرت ايشان خواهد بود.
در نظر شيعه اماميّه، امام بايد داراي اوصاف و شرايطي باشد:
يکم. بايد «معصوم» باشد؛ يعني، با وجود قدرت بر انجام فعل، هيچ انگيزهاي بر ترک طاعت و ارتکاب معصيت عمداً و يا سهواً در او وجود نداشته باشد.
دوم. امام بايد «مَنصُوصٌ عليه» باشد؛ زيرا عصمت از امور باطني است و کسي جز خداوند بر آن آگاه نيست. پس خداوند - که بر عصمت او دانا است - بايد به امامت او به نص حکم کند و يا کرامتي از امام صادر شود، که صدق دعوي او را برساند.
سوم. امام بايد «اَفْضَل» مردم زمان خود باشد.
چهارم. امام بر حق بعد از پيامبر اکرمصلي الله عليه وآله، حضرت عليعليه السلام و بعد از آن يازده فرزند او هستند که همه معصوم و در عهد خود افضل خلايق بودند. آنان به نص صريح امام قبلي، به اين مقام تعيين شدهاند.
همچنين شيعيان اماميّه اثني عشريه معتقدند: امامان داراي «علم لَدُنّي» هستند و آن علمي است که مفهوم تمام دين و علوم غيبي و همه دانستنيهاي جهان را در بر ميگيرد. اين علم لدني و مخفي، بر حضرت عليعليه السلام مکشوف شد و از آن حضرت پياپي به ديگر امامان منتقل گرديد، بنابراين امام از همه وقايع گذشته و آينده جهان اطلاع دارد. همچنين معتقدند: به جاي «وحي» - که بر پيغمبران نازل ميگردد - امامان ملهم از غيب هستند و خداوند امور غيبي را به آنان الهام ميکند.
و ايشان را از اسرار عالم آگاه ميسازد؛ با اين فرق که پيغمبرصلي الله عليه وآله جبرئيل را ميديد و کلام او را ميشنيد؛ اما امام کلام جبرئيل را ميشنود ولي او را نميبيند.
از ديدگاه شيعه اماميّه، وجود امام بر روي زمين، دليل «لطف خداوند» بر خلايق است. حکمت و عدالت اقتضاي چنين لطفي را ميکند؛ از اين جهت خداوند در هر عصري امامي را بر مردم ميگمارد، تا هادي و رهبر ايشان باشد و آنان را از خطا و گمراهي نگه دارد.
پی نوشت ها:
[1] شهرستاني، الملل والنحل، ج 1، ص 179.
[2] لسان العرب، ج 12، ص 24؛ مجمع البحرين، ج 6، ص 14.
[3] ر.ک: يس (36)، آيه 12؛ بقره (2)، آيه 124؛ هود (11)، آيه 17؛ فرقان (25)، آيه 74؛ احقاف (46)، آيه 12.
اثني عشري
«اثني عشري» يا «دوازده امامي» پر جمعيتترين فرقههاي شيعه هستند. آنان معتقد به دوازده امامند که با حضرت عليعليه السلام آغاز ميشود و به محمدبن حسن مهدي آلمحمدصلي الله عليه وآله ختم ميگردد. [1] .
ايشان دلايل فراواني از آيات قرآن و احاديث نبوي بر امامت عليعليه السلام اقامه نموده و امامت آن حضرت را به نص صريح از طرفخداوند دانستهاند. همچنين معتقدند: پيامبر اکرمصلي الله عليه وآله از طرف خداوند، تمامي امامان دوازدهگانه را معرفي کرده است. [2] .
آنان، امامان را مانند پيامبر، ملهم از جانب خدا ميدانند و ميگويند: امام رياست عامّه دارد و مقام او ما فوق بشر عادي است و از آن روزي که خداوند آدم را آفريد، نور خود را در برگزيدگان خويش - از حضرت نوح، ابراهيم، موسي و عيسيعليهم السلام گرفته تا به حضرت محمدصلي الله عليه وآله، خاتمالانبيا - سرايت داد و از وي آن نور را به اوصياي او، ائمه طاهرينعليهم السلام، سريان داد و همان نور و روح خدايي است که در امام عصرعليه السلام تجلّي ميکند و او را از سطح بشر عادي فراتر ميبرد وي را قادر ميسازد که قرنها؛ بلکه هزاران سال بي هيچ گزند و آزار و بدون ضعف و پيري، با بدن جسماني - که در بشر عادي موجب کون و فساد است - زندگي کند و در زمان مناسب به امر خداوند از پس پرده غيب ظهور فرمايد.
پی نوشت ها:
[1] ر.ک: شهرستاني، المللوالنحل، ج 1، ص 187.
[2] ر.ک: الکافي، ج 1، ص 527؛ کمالالدين و تمام النعمة، ج 1، ص 261؛ عيون اخبارالرضاعليه السلام، ج 1، ص 65؛ کتاب الغيبة، ص 150.