در بعضي از روايات، اساسيترين ويژگي دوران غيبت کبري «حيرت و سرگرداني» مردم ذکر شده است؛ بويژه هر چه به ظهور نزديکتر ميشويم، بر شدّت اين حيرت افزوده ميشود. در اين دوران انسانها به جهت فقدان رهبري الهي، هر چه بيشتر در تحير، سرگرداني، و ضلالت و گمراهي به سر خواهند برد. البته افراد بسياري نيز با اهتمام جدّي به پرواي الهي، از اين آزمايش به سلامت عبور کرده، ايمان خود را حفظ ميکنند.
عبدالعظيم بن عبد اللَّه حسني، از امام نهم، از پدرانش حديث کرده که اميرمؤمنانعليه السلام فرمود: «لِلْقائِمِ مِنّا غَيْبَةٌ اَمَدُها طَويلٌ، کَاَنِّي بِالشّيعَةِ يَجُولُونَ جَوَلانَ النَّعَمِ في غَيبَتِهِ، يَطْلُبُونَ المَرْعي فَلا يَجِدُونَهُ، اَلا فَمَنْ ثَبَتَ مِنهُمْ عَلي دِينِهِ وَلَمْ يَقْسُ قَلبُهُ لِطُولِ اَمَدِ غَيبَةِ اِمامِهِ فَهُوَ مَعي في دَرَجَتي يَوْمَ القِيامَةِ، ثُمَ قالَعليه السلام: اِنَّ القائِمَ مِنَّا اِذا قامَ لَمْ يَکُنْ لِاَحَدٍ في عُنُقِهِ بَيْعَةٌ، فَلِذلِکَ تُخفي وِلادَتُهُ وَيَغيبُ شَخْصُهُ» [1] ؛ «براي قائم ما غيبتي است که مدتش طولاني است. گويا شيعه را ميبينم که در غيبتش چون چهار پايان جولان ميزنند و چراگاه ميجويند و به دست نميآورند. آگاه باشيد هر کدامشان بر دين خود ثابت بماند و براي طول غيبت امام دلش دچار قساوت نشود، او در روز قيامت در درجه من با من است. سپس فرمود: به راستي قائم ما چون قيام کند، براي کسي در گردن او بيعتي نباشد و از اين جهت است که ولادتش پنهان و شخص او غايب است».
در برخي روايات اين حيرت و سرگرداني، به خود حضرت مهديعليه السلام نيز نسبت داده شده است؛ البته نحوه حيرت ايشان با مردم کاملاً متفاوت است. اصبغ بن نباته گويد: «بر اميرالمؤمنينعليه السلام وارد شدم و ديدم در انديشه فرو رفته و با انگشت بر زمين خط ميکشد، پرسيدم: اي اميرالمؤمنين! چرا شما را انديشناک ميبينم و چرا بر زمين خط ميکشيد؟ آيا به زمين و خلافت در آن رغبتي داريد؟ فرمود:
«لاوَاللّهِ ما رَغِبْتُ فيها وَلا فِي الدُّنيا يَوْماً قَطُّ وَلکِنْ فَکَّرْتُ في مَوْلُودٍ يَکُونُ مِنْ ظَهْري الحادي عَشَرُ مِنْ وُلْدي، هُوَ المَهْدِيُّ يَمْلَأُها عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوْرَاً وَظُلْماً، تَکُونُ لَهُ حَيْرَةٌ وَغَيْبَةٌ، يَضِلُّ فيها اَقوامٌ وَيَهتَدي فيها آخَرُونَ» [2] و [3] ؛ «لاواللّه! نه به آن و نه به دنيا هيچ روزي رغبتي نداشتهام؛ لکن در مولودي ميانديشم که از سلاله من و يازدهمين فرزند من است. او مهدي است و زمين را پر از عدل و داد ميسازد؛ همانگونه که پر از ظلم و جور شده باشد. او را حيرت و غيبتي است که اقوامي در آن گمراه شده و اقوامي ديگر در آن هدايت يابند».
البته اين احتمال وجود دارد که مقصود از حيرت در اين روايت، سرگرداني مردم باشد؛ ولي از آنجايي که فرموده براي او غيبت و حيرت - هر دو - هست و غيبت به مهديعليه السلام نسبت داده شده، بنابراين اين احتمال نيز وجود دارد که حيرت مربوط به آن حضرت هم باشد.
چرا که حيران به کسي ميگويند که در کار خود گشايشي نميبيند [4] و حضرت مهديعليه السلام نيز در دوران غيبت چنين است. همچنين ام هاني ثقفيه گويد: بامداد خدمت سرورم امام محمدباقرعليه السلام رسيدم و گفتم: اي آقاي من! آيهاي از کتاب خداي تعالي بر دلم خطور کرده است و مرا پريشان ساخته و خواب از چشمم ربوده است، فرمود: اي ام هاني! بپرس، گويد: پرسيدم: اي سرورم! اين قول خداي تعالي «فَلا اُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ، الجَوارِ الکُنَّسِ» [5] فرمود: «نِعْمَ المَسْأَلَةُ سَأَلْتِني يا اُمَّ هانيُّ هذا مَوْلُودٌ في آخِرِ الزَّمانِ هُوَ المَهْدِيُّ مِنْ هذِهِ العِتْرَةِ، تَکُونُ لَهُ حَيْرَةٌ وَغَيْبَةٌ يَضِلُّ فيها اَقوامٌ، وَيَهْتَدي فيها اَقْوامٌ، فَياطُوبي لَکِ اِنْ اَدرَکْتِهِ، وَيا طُوبي لِمَنْ اَدرَکَهُ» [6] ؛ «اي ام هاني! خوب مسألهاي پرسيدي، اين مولودي در آخِرُالزّمان است. او مهدي اين عترت است و براي او حيرت و غيبتي خواهد بود که اقوامي در آن گمراه شوند و اقوامي نيز هدايت يابند و خوشا بر تو اگر او را دريابي و خوشا بر کسي که او را دريابد».
پی نوشت ها:
[1] کمالالدين وتمام النعمة، ج 1، ص 303، ح 14 و اعلام الوري، ص 426.
[2] ر.ک: کتاب الغيبة، ص 336؛ الغيبة، ص 60، ح 4.
[3] شيخ صدوق، کمالالدين، ج 1، باب 26، ح 1.
[4] ر.ک: مجمعالبحرين، ح 3، ص 280.
[5] تکوير (81): آيه 2 و 3.
[6] کمالالدين و تمامالنعمة، باب 32، ح 14.