امام هاديعليه السلام و امام حسن عسکريعليه السلام، به جهت شرايط خاصّ اجتماعي، کمتر در مجامع عمومي حضور مييافتند و در زمان حيات خود، نمايندگاني انتخاب کرده بودند تا مردم بيشتر اوقات به واسطه آنان، با اين دو امام بزرگوار ارتباط برقرار کنند و مسائل شرعي و حوايج اجتماعي و مشکلات زندگاني خود را مطرح سازند.
مردم تقريباً در آن زمان به اين روش عادت کرده بودند. علت اساسي پيش گرفتن چنين روشي، زمينهسازي براي دوران غيبت صغري بود که بايد مردم بدون ارتباط مستقيم با امام خويش، زندگي کنند و مشکلات خود را از طريق نمايندگان مطرح سازند.
بعد از شهادت امام حسن عسکريعليه السلام و آغاز غيبت صغري (260 ه .ق)، ارتباط مستقيم مردم با امام خويش قطع گرديد. «نواب خاصّ» به ترتيبي که بيان خواهد شد، (نواب خاصّ) کار و فعاليت خود را آغاز نمودند و به صورت پنهاني، تلاشهاي خود را براي اثبات وجود امام زمانعليه السلام براي خواص و رفع شک و ترديد از قلوب آنان و راهنمايي مردم به سوي امام و اخذ وجوهات شرعي و موقوفات و هبههاي شخصي به امامعليه السلام ادامه دادند. از تفرقه شيعيان جلوگيري کرده و رهبري و هدايت عمومي دوستداران اهلبيتعليهم السلام را به دست گرفتند. شيعيان کمکم با اين شيوه انس گرفته و کارهاي خود را از طريق «نوّاب» انجام دادند و از سراسر سرزمينهاي اسلامي اشخاص و اموال به سوي آنها سرازير گرديد.
در اين ميان برخي از افراد ضعيف الايمان و کج انديش - که زمينه انحراف از قبل در آنان وجود داشت - پيدا شده و مدعي دروغين نيابت صاحب الامرعليه السلام شدند. سرچشمه ادعاي دروغين اين افراد در سه چيز خلاصه ميشود:
1. ضعف ايمان و زمينه انحراف
2. طمع کردن به اموالي که از سراسر بلاد اسلامي به سوي «نواب» سرازير ميشد؛ آنان ميخواستند با ادعاي نيابت، اين اموال را به سوي خود جلب نموده و بدون مجوز شرعي در آن تصرف کنند و به خوشگذراني بپردازند.
3. رسيدن به شهرت و رياست در جامعه؛ آنان دوست داشتند بر عموم شيعيان رياست کنند و امر و نهي از سوي آنان صادر گردد. [1] .
پی نوشت ها:
[1] تاريخ الغيبة الصغري، ص 490.